مادر شهیدان عبادی نقل میکنه: شهید حسین عبادی تو یکی از روزها برا نیروها غذا
میبرده میبینه جند تا عراقی دارن میان -اون موقع هنوز به ایشون اسلحه نداده
بودن -شهید عبادی خودشو به مردن میزنه عراقی ها میان چند تا لگد بهش میزنن و
میرن بعد شهید عبادی پا میشه و میزنه به فرار
