منم گدای فاطمه

شهادت مادرم زهرا افسانه نیست

منم گدای فاطمه

شهادت مادرم زهرا افسانه نیست

روزگار غریبی است دخترم! دنیا از آن غریبتر!
این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمی آورد؟
این چه روزگاری است که «راز آفرینش زن» را در خود تحمل نمی کند؟
این چه عالمی است که دردانه ی خدا را از خویش می راند؟
روزگار غریبی است دخترم.دنیا از آن غریبتر.
آنجا جای تو نیست.
دنیا هرگز جای تو نبوده است.
بیا دخترم.
بیا.
تو از آغاز هم دنیایی نبودی.
تو از بهشت آمده بودی.
تو از بهشت آمده بودی...
"کشتی پهلو گرفته"
"سید مهدی شجاعی"

طبقه بندی موضوعی

شهید حسین عبادی

پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۴۲ ب.ظ

 خاطره ای از مادر شهیدان عبادی

حاج خانم مشک زاد  تعریف میکنه که پدر شهیدان عبادی قبل شهادت حسین عبادی یک خواب میبینه ،خواب میبینه که  تو یک مجلسی بوده و دم در ایستاده بوده و یک سید نورانی و خوش سیماای به ایشان نزدیک میشه و یک شی خاصی رو به ایشون میده و میگه به شما دو تا از اینها میدهم چون شما پدر دو شهید هستین . حاج آقا عبادی بعد این خواب مادر خانمشو صدا میکنه و میگه که دخترتنو بفرستین اردبیل تا اینجا نباشه چون اکبر هم شهید خواهد شد و من خوابم رو دیدم و این اتفاق خواهد افتاد اما بعد چند روز خبر میرسه که  حسین شهید شده نه  اکبرآقای عبادی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۱
امیرمهدی ایقانی

نظرات  (۲)

سلام.
به روزیم با مطلب "شهیدی دیگر در راه امر به معروف"

منتظر شما و نظراتتون...

یا علی مدد

التماس دعا

سلام 

حسین عزیز درست پشت سر من بود که بشهادت رسید، ضمنا شلمچه نبود، بلکه سال67 تو تک دشمن در جاده اهواز خرمشهر بود که بشهادت رسید ، سلام الله علی

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی